گزارش خطا در معنی کلمه 'bud'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 کشاورزی:: جوانه

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: جوانه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تكمه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: شكوفه‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: شكوفه‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: جوانه‌ زدن‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: غنچه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun immature flower: Buds appear on trees in the spring. verb form flowers: The plant will bud after winter.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. flower, leaf VERB + BUD be in, come into The roses are in bud. BUD + VERB burst, open

Oxford Collocations Dictionary

3 general:: see NIP IN THE BUD.

American Heritage Idioms

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :