گزارش خطا در معنی کلمه 'wherewithal'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: چیزی‌ كه‌ بوسیله‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كه‌ با ان‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: كه‌ بوسیله‌ ان‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تا چه‌ چیز

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): *the wherewithal (to do something) the means to do something, especially energy or money. (*Typically: get ~; have ~; give someone ~.) • He has good ideas, but he doesn’t have the wherewithal to carry them out. • I could do a lot if only I could get the wherewithal.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :