گزارش خطا در معنی کلمه 'wince'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: رمیدن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: (از شدت‌درد) خود

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: خود را عقب‌ كشیدن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. a little, slightly | inwardly He winced inwardly at her harsh tone. | visibly VERB + WINCE try not to | make sb | see sb PREP. at She switched on the light, wincing at the sudden brightness. | in/with He winced in pain.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :