گزارش خطا در معنی کلمه 'wiring'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: موسسه‌سیم‌سازی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سیم‌كشی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: سیم کشی

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. electric/electrical | dangerous, faulty, loose | mains | house VERB + WIRING renew, replace The existing wiring will have to be replaced. | take out They took out the old wiring. | disconnect | check (over), have a look at We'd better get an electrician to check the wiring before we start decorating. | conceal The wiring was concealed behind a false panel. WIRING + NOUN diagram | system

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :