گزارش خطا در معنی کلمه 'builder'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: سازنده‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بنا

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: خانه‌ ساز

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. good, reputable | jobbing, self-employed | local We got a local builder to do the work for us. VERB + BUILDER be apprenticed to BUILDER + VERB build sth PHRASES builder's merchant, builder's yard The house looked like a builder's yard, with stacks of bricks and piles of sand in the garden.JOB

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :