گزارش خطا در معنی کلمه 'wolf'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: گرگ

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: (ج‌ش‌) گرگ‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بوحشت‌ انداختن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: حریصانه‌خوردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: In addition to the idiom beginning with WOLF, Also see CRY WOLF; KEEP THE WOLF FROM THE DOOR; LONE WOLF.

American Heritage Idioms

2 general::   noun ADJ. lone A lone wolf howled under the full moon. | marauding, ravening, slavering (figurative) She called the media ‘ravening wolves’. QUANT. pack WOLF + VERB bark, growl, howl | hunt WOLF + NOUN cub | pack

Oxford Collocations Dictionary

3 general:: noun wild canine: We saw a wild wolf in the forest.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :