گزارش خطا در معنی کلمه 'woodwork'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: قسمت‌ چوبی‌ خانه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: چوب‌ الات‌ نجاری‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. exterior, interior | polished VERB + WOODWORK paint, treat, varnish | polish | strip | clean, wash | hit He hit the woodwork (= the wooden frame of the goal) twice before scoring. PREP. in the ~ There were cracks in the woodwork.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :