گزارش خطا در معنی کلمه 'workmanship'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ط‌رز كار

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كار

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ساخت‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: استادی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: مهارت‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. exquisite, fine, good, quality | bad, crude, defective, faulty, poor, shoddy VERB + WORKMANSHIP admire I was admiring the exquisite workmanship in the mosaic. | criticise PREP. ~ on He accused the garage of shoddy workmanship on the bodywork. PHRASES the quality/standard of workmanship

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :