گزارش خطا در معنی کلمه 'worthless'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بی ارزش

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بی اهمیت

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بی‌ ارزش‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: کم ارزش

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ناچیز و بی‌ قیمت‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: بی‌ بها

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: بی‌ اهمیت‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. valueless: It is a worthless piece of paper.

Simple Definitions

2 general::   adj. VERBS be, feel, prove, seem | become | make sth These contradictions made his evidence worthless. | consider sth, discard sth as, dismiss sth as, regard sth as, reject sth as, see sth as The opinion polls were dismissed as worthless. ADV. absolutely, completely, quite, totally, utterly | almost, virtually | largely PREP. to The diseased plants are quite worthless to the farmer.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :