گزارش خطا در معنی کلمه 'wreath'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تاج‌ گل‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: حلقه‌ گل‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نرده‌ پلكان‌ مارپیچی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun ring of flowers: We laid a wreath on his grave.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. Christmas, festive | holly, laurel, poppy VERB + WREATH lay The Queen laid a poppy wreath at the war memorial. | send He didn't come to the funeral but he sent a wreath. | be crowned with, wear PREP. ~ of She wore a wreath of roses round her head.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :