گزارش خطا در معنی کلمه 'wrench'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: عمل‌ تند و وحشیانه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اچار

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: (م‌م‌) نقشه‌ فریبنده‌

شبکه مترجمین ایران

4 ورزش و تربیت بدنی:: آچار, آچار

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی

english

1 general:: see THROW A MONKEY WRENCH.

American Heritage Idioms

2 general:: noun pull: It came loose with a great wrench. verb forced: We wrenched it free. verb twisted: She wrenched her back while lifting.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :