گزارش خطا در معنی کلمه 'wretched'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ضعیف‌الحال‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بدبخت‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تاسف‌ اور

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بیچاره‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: پست‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: رنجور

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. dismal: They lived in wretched poverty. adj. despicable: He was a wretched old man.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :