گزارش خطا در معنی کلمه 'yardstick'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: میزان‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: معیار سنجش مقیاس اندازه گیری

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: معیار

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: چوب‌ ذرع‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: مقیاس‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: پیمانه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. good, useful | common VERB + YARDSTICK have We don't have a common yardstick by which to compare the two cases. | apply, use | give sb, provide (sb with), serve as | measure sth against/by PREP. against a ~ The new test provides a yardstick against which to measure children's learning. | by a ~ By any yardstick, that's a large amount of money.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :