گزارش خطا در معنی کلمه 'yearly'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: همه‌ سال‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سالیانه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: سال‌ بسال‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: سالانه

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. once a year: It is a yearly event. adv. once a year: We go yearly to their house.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :