گزارش خطا در معنی کلمه 'bumper'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ضرب‌ خور

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: چیز خیلی‌بزرگ‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: سپراتومبیل‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. front | back, rear PHRASES bumper to bumper The cars crawled along bumper to bumper (= very close to each other).

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :