گزارش خطا در معنی کلمه 'bungalow'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خانه‌های‌ ییلاقی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بنگله‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. two-bedroom/two-bedroomed, etc. | detached, semi-detached | suburban | ranch-type | modern | holiday, retirement

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun small house or cottage: They lived in a bungalow in the countryside.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :