گزارش خطا در معنی کلمه 'zest'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خوشی

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: رغبت‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: سرزندگی

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: شادمانی

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: شادابی

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: سرور

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: نشاط

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: مزه‌

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: خوشحالی

شبکه مترجمین ایران

10 عمومی:: سرمستی

شبکه مترجمین ایران

11 عمومی:: میل‌

شبکه مترجمین ایران

12 عمومی:: خوشمزه‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

13 عمومی:: شادی

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. great | added, renewed, youthful Last month's victory has given him a renewed zest for the game. VERB + ZEST be full of, have He is 74 years old but still full of zest. | add, give sb/sth The love affair added a little zest to her life. | lose PREP. with ~ He campaigned with zest. | ~ for a zest for battle PHRASES a zest for life

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun spirited enjoyment; gusto: She retains her zest for living. noun flavor or interest: The fresh fruit had kept its zest.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :