گزارش خطا در معنی کلمه 'buoy'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: روابی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: جسم‌شناور

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: رهنمای‌ شناور

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: روی‌ اب‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: كویچه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun a floating moored marker of danger or channel: A number of buoys marked the ship channel.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :