گزارش خطا در معنی کلمه 'burglary'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دزدی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ورود بخانه‌ای‌ درشب‌ بقصد ارتكاب‌ جرم‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. attempted | aggravated (law) (= burglary involving further violence or unpleasant behaviour) | house BURGLARY + VERB happen, take place PREP. ~ at Audio equipment was stolen in a burglary at a house in Main Road.CRIME (for more verbs)

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :