گزارش خطا در معنی کلمه 'ابقا کردن ـ ابقاء'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: (intransitive or passive form : ابقاء شدن ) retain (was retained to make a survey of the operations of the agency – Current Biography( (In English, specif. : to employ (a lawyer) by paying a preliminary fee that secures a prior claim upon services in case of need) ● reinstate (reinstated in his former government and university posts – Current Biog(

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :