گزارش خطا در معنی کلمه 'اجاره رفتن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: lease

transnet.ir

2 general:: rent

transnet.ir

3 Law:: (be, to be, being, to have been) rented out, leased out, rented, demised (for a term of years), let, let out

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: (be, to be, being, having been, to have been) hired out

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: (be, to be, being, having been, to have been) farmed out (ie a letting out of the collection of taxes and revenues for a fixed sum)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :