گزارش خطا در معنی کلمه 'اجتماع کردن اجتماع'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: gather, ~ing; meet, ~ing; public meeting; assemble, -ing, assembly, assemblage; crowd, ~ing; throng, ~ing; society; convene, -ing, convention (in this sense more properly جلسه and اجلاس )

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :