گزارش خطا در معنی کلمه 'ادعانامه'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: /كيفرخواست• bill of indictment • indictment, also كيفرخواست which see • presentation (a. laying (as a charge) before a court as an object of injury : giving notice officially of (as a crime or offense) : finding or representing judicially b (1) bringing a formal public charge against; charging formally : accusing (2) : bringing an indictment or presentment against) • presentment

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :