گزارش خطا در معنی کلمه 'bustle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: شلوغی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: هایهو

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: شلوغ‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تقلا

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: كوشش‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: جنبش‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb move energetically: You must bustle to keep up with him. noun noisy activity: The center was a bustle of movement.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :