گزارش خطا در معنی کلمه 'اصول'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: doctrine

transnet.ir

2 Politics and international relations:: principles

واژگان شبکه مترجمین ایران

3 Law:: (also علم اصول) ideological principles of Islam • Islamic ideological rules • Islamic ideological canons

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: a treatise containing traditions originally related, or said to have been related, by an Imam of Shi’ite Muslims

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: (Civil Law, fiqh, Inheritance Law) direct male or female line of ancestry (including also one’s own parents) (as distinguished from فروع which see )

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: tenets) • doctrine

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :