گزارش خطا در معنی کلمه 'اضطراری'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: emergency

transnet.ir

2 Law:: urgent; exigent; pressing; emergency

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: compulsory

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: involuntary (in bankruptcy, a debtor is a person who files a voluntary petition or against whom an involuntary petition is filed – in this sense also termed bankrupt – B(

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :