گزارش خطا در معنی کلمه 'اعتماد کردن اعتماد داشتن اعتماد'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: /e’temâd, ~dâštan & ~ kardan/ n, v trust • confidence : assured expectation; firm trust; faith (the partner has confidence in the associate’s work( • have confidence in; rely ● take into one’s confidence (she took her coworker into her confidence( • reliance on • depend, dependence (on or upon) • faith; good faith

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :