گزارش خطا در معنی کلمه 'اعزام کردن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: send

transnet.ir

2 general:: dispatch

transnet.ir

3 Law:: - اعزام/e’zâm, ~ kardan/ n, v (intransitive or passive form: اعزام شدن : be, to be, being, to have been, having been+pp) • dispatch (n,v), ~ing • send, ~ing • commission, ~ing • delegate, -ing, -ion • assign, ~ing, ~ment

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :