گزارش خطا در معنی کلمه 'اغماض کردن اغماض'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: (intransitive or passive form شدن اغماض and مورد اغماض قرارگرفتن - be, to be, being, having been, to have been+pp) • condone, -ing, condonation • ( : a pardoning or remission, especially of conjugal offense. The immediate effect of condonation is to bar the party condoning of his or her remedy for the offense in question) • connive, -ing, connivance • ignore, -ing • leniency • indulgence

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :