گزارش خطا در معنی کلمه 'انتخاب کننده'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: chooser

transnet.ir

2 Law:: elector; selector

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: constituent ( 1. one who appoints an agent 2. one who by his vote constitutes or elects a member of parliament – in this sense also رأي دهنده )

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :