گزارش خطا در معنی کلمه 'بازداشتی'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: (of a piece of movable or immovable property) seized; attached; detained; (always upon the order of a court)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: (of a person) held in confinement; detained ■ n

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: seized, attached, or detained property

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: confinee : a person held in confinement

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :