گزارش خطا در معنی کلمه 'بخشیدن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: pardon

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: remit • remise ( : to remit or give up. A formal word in deeds of release and quitclaim; the usual phrase being “remise, release, and forever quitclaim.” – in Persian صلح حقوق )

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: donate (sth to s.o.)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: exempt (more properly معاف كردن from sth)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: grant out

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: gift; give

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

8 Law:: confer (ie اعطا كردن ) : to grant or bestow esp. at a public ceremony (as a title of nobility or an academic degree)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :