گزارش خطا در معنی کلمه 'candid'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ساده

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بی‌ تزویر

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: منصفانه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: صاف‌ وساده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be ADV. very | extraordinarily, remarkably | perfectly, quite | less than PREP. about He was quite candid about the way the case had been handled. | with I felt she was being less than candid with me.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. free from prejudice; impartial: I gave them my candid opinion.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :