گزارش خطا در معنی کلمه 'برکنارکردن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: dismiss; discharge; oust; expel

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: vote out of office (with majority vote) – (also ازكار بركنار كردن )

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :