گزارش خطا در معنی کلمه 'بری الذمه کردن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: exempt

transnet.ir

2 general:: absolve

transnet.ir

3 Law:: absolve; discharge; quit from obligation; hold harmless; quitclaim; acquit; release (s.o. from a debt, obligation, etc); exonerate; exculpate

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :