گزارش خطا در معنی کلمه 'بلد'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: acquainted

transnet.ir

2 general:: familiar

transnet.ir

3 general:: region

transnet.ir

4 Law:: (fiqh) (loosely) the hundred : a : (formerly) an administrative region under the superintendence of a state officer (a larger region was styled اقليم ) b : (dated) town; city

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :