گزارش خطا در معنی کلمه 'به معمول'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: customary (customary social practicesc ● established, accepted, received, prevailing, prevalent, accustomed

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: fulfilled; complied with; abided by; carried out; observed; adhered to; conformed to; carry through

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :