گزارش خطا در معنی کلمه 'بی طرف'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: neutral

transnet.ir

2 general:: impartial

شبکه مترجمین ایران

3 Law:: (adj) 1. (of persons) impartial 2. (of persons, countries, etc) neutral 3. indifferent <[triors, triours or triers] were two indifferent persons formerly named by the court to try the reasonableness of a challenge made by a party to a juror – JBS> 4. neutralized

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :