گزارش خطا در معنی کلمه 'بیع کلی'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: sale of a generic commodity; sale of fungible goods; sale/purchase of a commodity with an imprecise description that is to be delivered to buyer at a future time (eg short sale of the yields of an orchard well before they will be ripe for picking, or short sale of the yields of a farm long before harvest)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :