گزارش خطا در معنی کلمه 'پادگان'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: garrison

transnet.ir

2 Law:: group of defending soldiers stationed in a place •

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: [hence and by extension] place, buildings, headquarters housing soldiers • barracks •

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: garrison

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :