گزارش خطا در معنی کلمه 'carton'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مقوا

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كارتن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: جعبه‌ مقوایی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: جاكاغذی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. cardboard, plastic | ice-cream, juice, milk, yogurt Why are these milk cartons so difficult to open? VERB + CARTON open PREP. in a/the ~ The soup is sold in cartons. | ~ of a carton of cream

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun several packages: He bought a carton of cigarettes.

Simple Definitions

3 general:: noun any of various containers made from cardboard: We bought a carton of eggs for breakfast.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :