گزارش خطا در معنی کلمه 'acupuncture'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ط‌ب‌ سوزنی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: روش‌ چینی‌ بی‌ حس‌ سازی‌ بوسیله‌ء فروكردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun QUANT. course My doctor recommended a course of acupuncture. VERB + ACUPUNCTURE have I'm having acupuncture for a bad back. | give sb, practise, use Acupuncture has been practised in China for thousands of years. ACUPUNCTURE + NOUN point Needles are inserted into specific acupuncture points in the body. | needle

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :