گزارش خطا در معنی کلمه 'تامین ـ تامین کردن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: give security for

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: supply

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: provide for

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: guarantee

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: ensure

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: sequester : to remove (property) temporarily from the possession of the owner until legal claims are satisfied

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

7 Law:: poind (Scot. Seize and sell the property of a debtor under a warrant)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

8 Law:: secure

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

9 Law:: safeguard (fair trial is a trial conducted by an impartial and disinterested tribunal in an orderly manner; esp a criminal trial in which the defendant

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :