گزارش خطا در معنی کلمه 'cast away'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: رانده‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مردود

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: كشتی‌ شكسته‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: مط‌رود

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: 1. Also, cast aside. Discard, reject, as in He picked a book, then cast it aside, or She cast away all thoughts of returning home. [Early 1400s] 2. Squander, waste, as in She cast away a fortune on jewelry. Shakespeare used this idiom in King John (2:1): "France, hast thou yet more blood to cast away?" [Early 1500s]

American Heritage Idioms

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :