گزارش خطا در معنی کلمه 'تبعید کردن ـ تبعید'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: • banish • exile • transport (esp to a penal colony) • deport (ie an alien from a country, also to carry off esp forcibly) • relegate (usu for a definite period and without loss of civil liberties) • expatriate (ie banish a person from his native country) • proscribe

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :