گزارش خطا در معنی کلمه 'تداعی شدن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: (vi) come or spring to mind by or as the result of association of ideas or implicit suggestions; be invoked تداعي كردن 1. recall (by association); call to mind (by association) 2. evoke : bring to mind; put one in mind of; conjure up; summon (up); invoke; elicit; induce; kindle; stimulate; stir up; awaken; arouse; call forth

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :