گزارش خطا در معنی کلمه 'cataract'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اب‌ اوردن‌ (چشم‌)

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: آب مروارید

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ابشار بزرگ‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: (ط‌ب‌) اب‌ مروارید

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + CATARACT have | develop | remove A cataract can be removed under local anaesthetic. CATARACT + NOUN operation, surgery

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun high waterfall: Several beautiful cataracts can be seen in that park. noun eye disease: They operated on her for her cataract.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :