گزارش خطا در معنی کلمه 'تضمین کردن ـ تضمین'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: guarantee, guaranty (n, v)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: secure : a : to give a pledge of payment to (a creditor) b : to give pledge or payment of (an obligation) security;

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: assure, assuring, assurance (n) (B) : 1. something that gives confidence; the state of being confident or secure (self-assurance( 2. a pledge or guarantee (adequate assurance of the borrower’s solvency( 3. in English law, life insurance (she obtained assurance before traveling abroad, naming husband as the beneficiary(

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: engage, engaging,

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: avouch

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: vouch,

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

7 Law:: suretyship

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

8 Law:: collateral

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

9 Law:: warranty

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :