گزارش خطا در معنی کلمه 'categorize'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: رده‌ بندی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ط‌بقه‌ بندی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: دسته‌ بندی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: رسته‌ بندی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: مقوله بندی

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. conveniently, easily These factors can be conveniently categorized under three headings. VERB + CATEGORIZE be difficult to, be hard to, be impossible to Her work is difficult to categorize. PREP. according to categorizing people according to their jobs | by We categorize voters by their choice of newspaper. | into Categorize the plants into four groups.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :