گزارش خطا در معنی کلمه 'تلفیق شدن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: vi, or passive infinitive of تلفيق كردن [be, to be, being, having been, to have been (+ pp)] ~ consolidated, consolidation; reconciled, reconciliation; incorporated, incorporation; assimilated, assimilation (ie of laws, used with to or with); affiliated, addiliation

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :